
آخر سال است و بی جیره و مواجب ماندهایم
باز هم در کارِ خود، از هر جوانب ماندهایم
هر چه قدری که صلاحِ ماست آن را لطف کن
دستِ خالی در پی لطفی مناسب ماندهایم
غالبا با گریه ما احساس سیری میکنیم
چند وقتی میشود بیقوت غالب ماندهایم
پایِ ما امسال هم در خیمهی تو وا نشد
عذر میخواهیم اگر جزء اجانب ماندهایم
کاش این خانه تکانیها به دلها میرسید
نفسها خاکی و ما، در این مراتب ماندهایم

تو تماما سیزده قرن است حاضر ماندهای
ما تماما سیزده قرن است غایب ماندهایم
روز و شب بازار، در بازار دنیا میخریم
جایِ تو، درگیر عید و این مطالب ماندهایم
لطفِ مستاجر شدن دیدار صاحبخانه است
آه ما محروم از دیدارِ صاحب ماندهایم
چه بهاری مانده وقتی مادر ما را زدند
پا به پای تو به سوگ این مصائب ماندهایم
تا قباله پاره شد، بند دل ما پاره شد
تا به الان در غم سیلی غاصب ماندهایم

بهـــار همه طراوتش را مدیون یک گــل است :
گل نرگـــــــــس
بیــــــــــــا …



خدایا …خداوندا…
به حق آخرین غروب جمعه امسال:
.اللهم عجـل لولیک الفرج

|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1